سلام و هزاران هزار سلام..
فرا رسیدن ایام پر خیر و برکت رجب رو ب همه ی دوستای خوبم تبریک میگم و امیدوارم از لحظاتتمون ب بهترین نحو ممکن استفاده کنیم
التماس دعا
سلااام به همه ی دوستان نازنین.
امیدوارم نوروزی که پیش رو دارید آغاز روزهایی باشه که آرزو دارید.
دنیا را برایتان شاد شاد و شادی را برایتان دنیا دنیا آرزومندم.
سلام به بر و بچ ترم دوووو!!
امیددارم که با خاطری آسوده دوران سخت و مشقت بار ترمولکی رو گذرونده بوده باشید!!
یه نصیحت از شاعر بزرگ نیوتون:
در این درگه که گه گه که که که که شود مشو غره به امروزت که از فردا نئی آگه
اگه تونستی این بیت شعر رو با اعراب درست بخونی ترم بعد مشروطی!
نترس عمرا بتونی.... حالا حالا ها مشروط نمی شی.
سلااااام به همه ی بر و بچ. چطورید؟ چه می کنید با امتحان ها و شب زنده داری و عبادت های دقیقه ۹۰؟ مقبول درگاه حق.
به قول شاعر معروف جناب چوخه :
صفایی ندارد ارسطو شدن *** خوشـــا پر کشیدن پرستـــــو شدن
تو گر پر نداری پرستو شوی *** بشین درس بخوان تا ارسطو شوی
بله بچه ها.
خلاصه این ایام مصیبت بار رو بهتون از صمیم قلب تسلیت میگم ایشالله غم آخرمون باشه و به اجر این شب زنده داری ها برسیم.
بگو آمیین!
به نام هستی بخش یکتا
سلام
سلام به دنیای جدیدی که از وقتی دانشجو شدم باهاش آشنا شدم.
دنیایی که از انسانیت و همدردی توش انگار خبری نیست. من از برکت حضور خدا تو لحظه های زندگیم امسال آمار قبول شدم و میخوام با کمک خودش آمار همه چیز رو در بیارم.
می خوام بدونم توی دنیای ما، آدما چه جوری از باهم بودنشون لذت میبرن؟ وقتی که مثل گرگ و میش به جون هم افتادن. گرگ ها هر روز چاقتر و حریص تر میشن و میش ها هر روز رنجورتر و ضعیفتر.
و اون گرگ می تونه من باشم و تو، اما اینقدر بی تفاوت؟؟ کی باورش میشه؟ کی باورش میشه یه روزی همین من و تویی که ادعای مسلمونیمون گوش فلک رو کر کرده بود مثل مار چنبر بزنیم رو مال مردم؟ من و تویی که شامل خیلیامون میشه. خیلی از ماها که این وصله ها بهمون نمی چسبه، با تسبیح دسمون ست نیست، اما با کت تنمون... .
نمی دونم، من هنوز دهنم بوی شیر میده سر در نمیارم حساب و کتاب دنیا چه جوریه، اما از تو میپرسم؛ تویی که میدونی، تویی که 7 تیکه لباس بیشتر از من دلتو زده، تو بگو، بگو حساب و کتاب تو دنیای تو و شاید فردای من و دیروز خیلی ها که رفتن چه جوریه؟ تو که هستی دنبال چی هستی؟ اونایی که بودن چی با خودشون بردن و ما هایی که قراره بیاییم باید دنبال چی باشیم؟
دین و ایمونمون رو باید سر چند قواره از کدوم جنس پارچه ی کجا گرو بذاریم تا خانواده مون به آسایش برسن؟ تا طعم فقر رو نچشن؟ تا جامعه مون، جامعه مون که معطره به یاد شهدا و رشد کرده با خون شهدا روی خط عدالت راه بره و نباشه یتیمی که سرش گرسنه رو بالش ببره و من و تو دنبال قیمت لحظه ای ایمان باشیم- حتی نصف شب و یادمون بره اماممون نصف شبا کیسه ی نون و خرما به دوش می کشید و دستش مرهمی بود به زخم تنهایی کسایی که نمی دونستن بابا کیه؟ می خوام بدونم چند درصد احتمال داره موقع خرید و فروش، خدا از معامله ات راضی باشه؟ آمار کارایی که از صبح تا شب انجام میدی رو در بیار و به حساب خودت برس قبل از اینکه به حسابت برسن. کمی به خودت بیا ای تویی که صفرهای موجودی حسابت از ستاره های کهکشان راه شیری هم رد کرده، بترس از آهی که عرش رو می لرزونه و اگه گریبانگیرت بشه، حتی مرغای آسمونم دیگه نمی تونن برات تخم طلا بذارن. بترس از دمی که خدا بخواد حق بنده ی مظلومش رو از ظالم بگیره، به خودت بیا.
نگو عیسی به دینش موسی به دینش، چون میدونم ته جیب بابات اونقدی بود که برای اسمشم که شده بری کلاس و بدونی دین عیسی همون دین موسی بود که الان دین من و توء و هر چند حرفت درست باشه که هر کی رو تو قبر خودش میذارن، اما همین دین مبین به من و تو گفت گوش شنوا و چشم بینا داشته باش و به دنبال حقایق باش و حقیقت را بگو حتی اگر به ضررت باشد. نگو به من ربطی نداره و تو این دنیای وا نفسا هر کی باید کلاه خودشو محکم بچسبه، چون خودت میدونی عاقبت این سیم و زر و این اموال، داغ ننگی میشه رو پیشونی ایمانت. اما تو نه تنها آبروی خودتو گروی شکمت کردی بلکه دین این دینم به گردن گرفتی که یکی که غریبه است، با خدا و کتاب آسمونیش ودین واحدش آشنا نیست از دیدن تو و ایمان فروشیت، از جنس خش دار ایمانت، نسبت به دینت سوء ظن پیدا کنه و با خودش بگه اسلام یعنی این! و مسلمان نبودن اما منصف بودن یقینا به انسانیت نزدیکتره. اما تو و من و خیلی هامون حواسمون نیست با این رفتارامون چه ضربه ای داریم به جامعه مون وارد می کنیم..
ما همه مون انسانیم و اشرف مخلوقات، و به عنوان اشرف مخلوقات لایق شدیم که مسلمان باشیم باید بدونیم و آگاه باشیم وظیفه ای به گردنمونه، اگه تا حالا مسلمون شناسنامه ای بودیم از این به بعد مسلمون واقعی بشیم و به وظایف مون درست عمل کنیم، همونطور که شهید عزیز و دلیرمون مهدی باکری گفتند:" خداوند از مؤمن ادای تکلیف را میخواهد نه نوع کار و بزرگی و کوچکی آن را؛ فقط اخلاص و با دید تکلیفی به وظیفه توجه کردن".
اگه همه ی ما مسلمونا مومن باشیم و به این حرف فرمانده مون با گوش دل گوش بدیم دیگه جامعه مون رو این همه سردر گم نمی بینیم و نمی شنویم فریاد رهبرمون رو که تو غربت تمام دنبال شیر زمان میگرده و میگه: "این عمار...؟" کمی شجاعت و جسارت می خواد، بیا این هفته جنس های مغازه هامون رو پر کنیم از شجاعت و جسارت تا تحریم انسانیت رو بشکنیم و به حقوق هم احترام بذاریم و به خودمون ثابت کنیم ما هم بشریم از جنس اشرفش همون که خلیفه ی خداست روی زمین. تا نمودی باشیم از قدرت خدا رو زمین. تا عجایب و شگفتی ها فقط به اشیا و حیوانات ختم نشه و تو جامعه ی انسانی هم عجایبی پیدا بشه. عجایبی که ...
سه نقطه رو پر کن تو صفحه نظرات
ثانیه هات پر از عطر خدا
با تشکر از لطف یه دانشجو از جنس خودت
سلام به همه ی دانشجو های عزیز.
چه ترمولکیای امروز و چه اونایی که قراره از بهمن ترمولک بشن و همه ی اونایی که یه روزی ترمولکی بودن.
یه سوال مهم، تا حالا برای جامعه ات چه فکرایی کردی؟
نگاه تو به جامعه ات چه جوریه؟ به نظر تو این جامعه ای که با هزار بدبختی داریم توش نفس میکشیم تا آخر عمرمون بهمون بدهکاره و باید بدون هیچ چشم داشتی از ما همه ی نیازهامون رو برطرف کنه یا نه، فکر می کنی که تو هم در قبال زندگی در این جامعه باید خدمتی انجام بدی.؟
نمی دونم الان چه دیدی نسبت به زندگیت داری، اما همینقدر می دونم که تو هم با دردای این جامعه آشنایی و دردای این جامعه درد تو هم هست و یقینا به دنبال درمانش هستی، و این جای بسی خوشحالی داره؛ خوشحالی از این جهت که یه کسی از دل همین جامعه بیاد و براش کاری بکنه و اون شخص کسی نیست جز من و تو.
میدونی که :
یار دبستانی من، با من و همــــــراه منــــــی چــوب الــــف بر سر ما، بغض من و آه منی
حک شده اسم من و تو رو تن این تخته سیاه ترکـــه ی بیداد و ستم مونده هنوز رو تن ما
دشت بی فرهنگی ما هــرز تموم علـــــفاش خـوب اگه خوب بد اگه بد مرده دلای آدماش
دست من و تو باید این پرده هــا رو پاره کنــه کی می تونه جزمن و تو درد ما رو چاره کنه
یار دبستانی من با من و همـــــــراه منـــــی چــوب الــف بر سرما بغض مــــن و آه منی
حالا مطمئن باش که هیچ کی نمی تونه جز من و تو درد ما رو چاره کنه، و این یعنی بگوش، بگوش ای تویی که اسم مقدس دانشجو رو یدک می کشی. ثانیه ها نقد ترین سرمایه های ما هستند که اگه برن دیگه بر نمی گردن و این گفتن نداره چون خودت می دونی. اما تو اینم باید بدونی که در وجود تو رگه هایی از جنس طلا وجود داره. باید بدونی که ذات و فطرت تو خیلی با ارزشه. وجود تو اونقدر می ارزه که امیر مومنان(ع) تو نهج البلاغه فرمودند: بهای تو بهشته، خودتو به کمتر از بهشت نفروش. و البته خودت میدونی خریدار لحظه های تو هیچ کسی نباید باشه جز خدای تو، خدایی که تو رو خلق کرد و خلیفه ی خودش روی زمین قرار داد و عهدی باهات بست و به وجودت افتخار کرد.
اینو بدون، اون چیزی که الان هستی هدیه خداست به تو و اون چیزی که در آینده خواهی شد هدیه ی توست به خدا، پس بهترین باش تا بهترین ها رو به خدا هدیه بدی.
حالا خلیفه به گوش باش، خدا شاهد لحظه هاته، همنفس ثانیه هاته این لحظه ها و این همنفس رو از دست ندی با خواب غفلت.
بیدار باش
یا علی...
انشاا...میدونین که ترمولک چیه ؟پس من یه تعریف کامل و صحیح از ترمولک براتون
ارائه میدم تا اشناتر بشین و سطح اطلاعاتتون بره بالا
ترمولک عبارت است از یه عدد دانشجوی جدید الورود که بزرگترین اشتباه عمرش را میکند و به عنوان دانشجوی جدید وارد دانشگاه میشود و ترمولک رابطه ی تنگاتنگی با دلقک برای دانشجویای ترم بالایی دارد.
تاریخچه ترمولک
اولین ترمولک ها زمانی ایجاد شدند که دومین سری دانشجویان وارد دانشگاه میشدند و این قضیه از ۴۰ یا ۴۵ سال پیش نشئت میگیرد.
چگونه یک ترمولک باشیم ؟
مواد مورد نیاز :یک عدد دانشجو -یک عدد دانشگاه -۱۰ پیمانه دانشجوی ترم بالایی و یه چند تا دانشجوی با نمک .
برای اینکه بتوانید ترمولک خوبی باشید اولین شرطش این است که از نظر ژنتیکی ژن های ترمولکی از والدین به ارث برده باشید و معمولا ۹۹ درصد دانشجوهای ایرانی این ژن ها را بصورت بالاقوه دارند .و اینجا لازم است که اشاره کنم صفات ترمولکی کاملا ژنتیکی هستند و به هیچ عنوان اکتسابی نیستند.۹۹درصد ترمولکای دنیا در ایران سکونت دارند و اون یک درصد بقیه مربوط به افرادی میشود که والدینشان سالها پیش از ایران نقل مکان کرده و کشورهای دیگر مهاجرت کرده و در انجا صاحب فرزند شده باشند .
الل های ترمولکی بصورت اتوزومی مغلوب هستند و تنها کسانی میتوانند ترمولک باشند که هردو الل مغلوب را دریافت کرده باشند .
پس اگر غیر ایرانی هستید و میخواهید ترمولک شوید باید بگم این به هیچ عنوان امکان پذیر نیست و هیچ روشی علمی در دنیا تا به حال کشف نشده .
طریقه رفتار با یک ترمولک در خوابگاه .
اصولا هر ترمولکی که وارد محیط خوابگاه میشود چندین وظیفه مهم دارد اول اینکه باید اسمی که پدر و مادرش از ابتدای کودکی او را صدا میکردند را به کلی از یاد ببرد و اسم مستعار جدیدی که به او اطلاق میشود را بپذیرد.در صورتی که تعداد ترمولک در یک اتاق از یک عدد بیشتر باشد به این صورت نامگذاری میشود :ترمولک یک -ترمولک دو -ترمولک سه
نکته:این موضوع را به یاد داشته باشید که دریک اتاق چهار نفری هرگز نمیتوانیم ترمولک ۴ داشته باشیم چون نفر چهارم حتما یک ترم بالاییست .
دومین وظیفه و مهترین وظیفه او اطاعت از یک ترم بالاییست یعنی سخن و دستور یک ترم بالایی مهمترین چیز در طول مدت تحصیل است .
سومین وظیفه داشتن جنبه است یعنی حتی اگر ترم بالایی پدر ما را هم دراورد باید دستش را بوسید و از او به خاطر ترم بالایی بودن تقدیر و تشکر کرد .
چهارمین وظیفه داشتن بدنی محکم و سفت سنگ مانند است تا در زیر دستورات یک ترم بالایی له نشوید مثلا اشپزی شستن ظروف وجارو کردن خانه و چایی گذاشتن و واکس زدن کفش هاو....
طریقه رفتار با یک ترمولک در دانشکده
تنها رفتاری که با یک ترمولک در دانشکده میشود خندیدن به اوست و ترمولک نیز وظیفه دارد خنده ی انها را تایید کند .
قانون
یک ترمولک حق ندارد تا یک هم اتاقی ترم بالایی در سلف غذا نخورده برود و غذایش را بگیردو کوفت کن.
حقوق ترمولکی
فعلا توسط سازمان بین المللی ترمولک هیچ حقوقی برای یک ترمولک تعریف نشده است و شایعاتی که در این زمینه میشنوید کاملا بی اساس بوده و ارزش قانونی ندارد .
خواب ترمولکی
اساسا وقتی یک دانشجوی ترمولک وارد دانشکده میشود خوابیدن را باید از دایرة المعارف خود حذف کند و حتی حق فکر کردن به خواب را ندارد .
زمان های تفریح یک ترم بالایی
اصولا تمامی فرجه های زمانی برای ترم بالایی ها ثبت شده و انها میتوانند هر موقع از شبانه روز که میخواهند شادی و تفریح کنند و هیچ ترمولکی حق اعتراض ندارد (باید خاطر نشان کرد اخرین ترمولکی که اعتراض کرد هم اکنون بصورت مومیایی در موزه بوستون در حال نگه داریست)
تفریح ترمولکی
تنها تفریحی که یک ترمولک میتواند داشته باشد گوش دادن به سخنان پند اموز دانشجویان بزرگوار ترم بالاییست او موظف است روزانه حداقل ۱۲ ساعت به سخنان گوهربار این بزرگواران گوش فرا دهد و سرلوحه زندگی خویشتن سازد .
زمان درس خواندن یک ترمولک
باید عرض کنم یک ترمولک تنها زمانی میتواند درس بخواند که تمام وظایف ترمولکی خود را به نحو احسن انجام داده باشد و هیچ گونه کم و کاستی نداشته باشد و او تنها زمانی میتواند مطالعه کند که ترم بالایی محترم خواب باشد (نکته:یک ترم بالایی زمانی که یک ترمولک در خوابگاه باشد به هیچ وجه من الوجود نمیخوابد )
بزرگترین ترمولک ها
لازم است اینجا یادی داشته باشیم از ترمولک های بزرگوار به خاطر تلاش های روز افزونی که انجام دادند در حال حاظر این ترمولک های محترم در دانشگاه های خارج از کشور در حال گذراندن دوره دکترای پیوسته ترمولکی هستند و قرار است به محض پایان تحصیل به اغوش وطن بازگشته و در راه پرورش ترمولک های موفق تلاش های لازم را انجام دهند .
چندین ضرب المثل مسرت بخش از صاحبان علم و ادب
خواهی نشوی رسوا همرنگ ترمولکا شو
هر که تختش بیش ترمولکش بیشتر
ترمولک به ترمولک میگه جزوت سیاه
ترمولک ترمولک جمع گردد وانگهی سیرک شود
بدرود تا روزی که شاهد افتخار افرینی ترمولکای جوان کشورمان
باشیم
این مطلب جالب رو از وبلاگ بچه های هوشبری زابل گرفتم.
آدرس: hushbari91.blogfa.com
تو کدام را می پسندی؟
*** *** ***
ن.دهواری
گفتم: خستهام.
گفتی:
لاتقنطوا من رحمة الله
.:: از رحمت خدا نا امید نشید (زمر/53) ::.
گفتم: هیشکی
نمیدونه تو دلم چی میگذره.
گفتی: ان الله یحول بین المرء
و قلبه
.:: خدا حائل هست بین انسان و قلبش! (انفال/24) ::.
گفتم: غیر از
تو کسی رو ندارم.
گفتی: نحن اقرب الیه من حبل الورید
.:: ما از رگ
گردن به انسان نزدیکتریم (ق/16) ::.
گفتم: ولی
انگار اصلا منو فراموش کردی!
گفتی: فاذکرونی اذکرکم
.:: منو یاد کنید تا یاد شما
باشم (بقره/152) ::.
گفتم: تا کی
باید صبر کرد؟
گفتی: و ما یدریک لعل الساعة تکون قریبا
.:: تو چه
میدونی! شاید موعدش نزدیک باشه (احزاب/63) ::.
گفتم: تو
بزرگی و نزدیکت برای منِ کوچیک خیلی دوره! تا اون موقع چیکار کنم؟
گفتی: واتبع ما یوحی
الیک واصبر حتی یحکم الل
.:: کارایی که بهت گفتم انجام بده و صبر کن تا خدا
خودش حکم کنه (یونس/109) ::.
گفتم: خیلی
خونسردی! تو خدایی و صبور! من بندهات هستم و ظرف صبرم کوچیک... یه اشاره کنی
تمومه!
گفتی: عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم
.:: شاید چیزی
که تو دوست داری، به صلاحت نباشه (بقره/216) ::.
گفتم: انا
عبدک الضعیف الذلیل... اصلا چطور دلت میاد؟
گفتی: ان الله بالناس لرئوف رحیم
.::
خدا نسبت به همهی مردم - نسبت به همه - مهربونه (بقره/143)
::.
گفتم: دلم گرفته.
گفتی: بفضل الله و برحمته فبذلک فلیفرحوا
.:: (مردم
به چی دلخوش کردن؟!) باید به فضل و رحمت خدا شاد باشن (یونس/58)
::.
گفتم: اصلا بیخیال! توکلت علی الله.
گفتی: ان الله یحب
المتوکلین
.:: خدا اونایی رو که توکل میکنن دوست داره (آل عمران/159)
::.
گفتم: خیلی چاکریم!
ولی این بار، انگار گفتی: حواست رو خوب جمع کن! یادت باشه
که:
و من الناس من یعبد الله علی حرف فان اصابه خیر اطمأن به و ان اصابته فتنة
انقلب علی وجهه خسر الدنیا و الآخره
.:: بعضی از مردم خدا رو فقط به زبون
عبادت میکنن. اگه خیری بهشون برسه، امن و آرامش پیدا میکنن و اگه بلایی سرشون
بیاد تا امتحان شن، رو گردون میشن. خودشون تو دنیا و آخرت ضرر میکنن (حج/11)
::.
گفتم: چقدر احساس تنهایی میکنم.
گفتی: فانی قریب
.:: من که نزدیکم
(بقره/186) ::.
گفتم: تو همیشه نزدیکی؛ من دورم... کاش میشد بهت نزدیک
شم.
گفتی: و اذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفة و دون الجهر من
القول بالغدو و الأصال
.:: هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و
تضرع، و با صدای آهسته یاد کن (اعراف/205) ::.
گفتم: این هم
توفیق میخواهد!
گفتی: ألا تحبون ان یغفرالله لکم
.:: دوست ندارید
خدا ببخشدتون؟! (نور/22) ::.
گفتم: معلومه
که دوست دارم منو ببخشی.
گفتی: و استغفروا ربکم ثم توبوا الیه
.:: پس از خدا
بخواید ببخشدتون و بعد توبه کنید (هود/90) ::.
گفتم: با این
همه گناه... آخه چیکار میتونم بکنم؟
گفتی: الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن
عباده
.:: مگه نمیدونید خداست که توبه رو از بندههاش قبول میکنه؟!
(توبه/104) ::.
گفتم: دیگه روی توبه ندارم.
گفتی: الله العزیز
العلیم غافر الذنب و قابل التوب
.:: (ولی) خدا عزیزه و دانا، او آمرزندهی
گناه هست و پذیرندهی توبه (غافر/2-3) ::.
گفتم: با این
همه گناه، برای کدوم گناهم توبه کنم؟
گفتی: ان الله یغفر الذنوب جمیعا
.::
خدا همهی گناهها رو میبخشه (زمر/53) ::.
گفتم: یعنی
بازم بیام؟ بازم منو میبخشی؟
گفتی: و من یغفر الذنوب الا الله
.:: به جز خدا کیه
که گناهان رو ببخشه؟ (آل عمران/135) ::.
گفتم:
نمیدونم چرا همیشه در مقابل این کلامت کم میارم! آتیشم میزنه؛ ذوبم میکنه؛ عاشق
میشم! ... توبه میکنم: یا غافر الذنب، اغفر ذنوبی جمیعا
گفتی: ان الله یحب
التوابین و یحب المتطهرین
.:: خدا هم توبهکنندهها و هم اونایی که پاک
هستند رو دوست داره (بقره/222)
ناخواسته
گفتم: الهی و ربی من لی غیرک
گفتی: الیس الله بکاف عبده
.:: خدا برای بندهاش
کافی نیست؟ (زمر/36)
گفتم: در
برابر این همه مهربونیت چیکار میتونم بکنم؟
گفتی: یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا
کثیرا و سبحوه بکرة و اصیلا هو الذی یصلی علیکم و ملائکته لیخرجکم من الظلمت الی
النور و کان بالمؤمنین رحیما
.:: ای مؤمنین! خدا رو زیاد یاد کنید و صبح و
شب تسبیحش کنید. او کسی هست که خودش و فرشتههاش بر شما درود و رحمت میفرستن تا
شما رو از تاریکیها به سوی روشنایی بیرون بیارن. خدا نسبت به مؤمنین مهربونه
(احزاب/42-43)
با تشکر از دوست خوبمون «ن.دهواری»
جواب یک دانشجوی دانشگاه واشینگتن به یک سؤال امتحان شیمی آنچنان جامع و کامل بوده که توسط پروفسورش در شبکهء جهانی اینترنت پخش شده و دست به دست میگرده خوندنش سرگرمکننده است . پرسش: آیا جهنم اگزوترم (دفعکنندهء گرما) است یا اندوترم (جذبکنندهء گرما)؟ اکثر دانشجویان برای ارائهء پاسخ خود به قانون بویل-ماریوت متوسل شده بودند که میگوید حجم مقدار معینی از هر گاز در دمای ثابت، به طور معکوس با فشاری که بر آن گاز وارد میشود متناسب است. یا به عبارت سادهتر در یک سیستم بسته، حجم و فشار گازها با هم رابطهء مستقیم دارند. اما یکی از آنها چنین نوشت: اول باید بفهمیم که حجم جهنم چگونه در اثر گذشت زمان تغییر میکند. برای این کار احتیاج به تعداد ارواحی داریم که به جهنم فرستاده میشوند. گمان کنم همه قبول داشته باشیم که یک روح وقتی وارد جهنم شد، آن را دوباره ترک نمیکند. پس روشن است که تعداد ارواحی که جهنم را ترک میکنند برابر است با صفر. برای مشخص کردن تعداد ارواحی که به جهنم فرستاده میشوند، نگاهی به انواع و اقسام ادیان رایج در جهان میکنیم. بعضی از این ادیان میگویند اگر کسی از پیروان آنها نباشد، به جهنم میرود. از آن جایی که بیشتر از یک مذهب چنین عقیدهای را ترویج میکند، و هیچکس به بیشتر از یک مذهب باور ندارد، میتوان استنباط کرد که همهء ارواح به جهنم فرستاده میشوند. با در نظر گرفتن آمار تولد نوزادان و مرگ و میر مردم در جهان متوجه میشویم که تعداد ارواح در جهنم مرتب بیشتر میشود. حالا میتوانیم تغییر حجم در جهنم را بررسی کنیم: طبق قانون بویل-ماریوت باید تحت فشار و دمای ثابت با ورود هر روح به جهنم حجم آن افزایش بیابد. اینجا دو موقعیت ممکن وجود دارد: ۱) اگر جهنم آهستهتر از ورود ارواح به آن منبسط شود، دما و فشار به تدریج بالا خواهند رفت تا جهنم منفجر شود. ۲) اگر جهنم سریعتر از ورود ارواح به آن منبسط شود، دما و فشار به تدریج پایین خواهند آمد تا جهنم یخ بزند. اما راهحل نهایی را میتوان در گفتهء همکلاسی من ترزا یافت که میگوید: «مگه جهنم یخ بزنه که با تو ازدواج کنم!» از آن جایی که تا امروز این افتخار نصیب من نشده است (و احتمالاً هرگز نخواهد شد)، نظریهء شمارهء ۲ اشتباه است: جهنم هرگز یخ نخواهد زد و اگزوترم است. تنها جوابی که نمرهء کامل را دریافت کرد، همین بود!
با تشکر از دوست خوبمون: ن.دهواری بابت مطالب زیباشون
منتظر ایمیل های شما هستیم.